چرا جنگل های گلستان در آتش می سوزند؟ +عکس

20 11 2010

گزارش عيني «خراسان» از سوختن هزاران اصله درخت طي ۳ روز در جنگل گلستان
نويسنده: مجيد فکري
ميزان دقيق خسارت آتش سوزي هنوز مشخص نيست
دود غليظ و سنگين، تنفس را برايم دشوار کرده است. خستگي بالا آمدن از شيب تند کوه از يک سو و دودي که هر لحظه غليظ تر مي شود از سوي ديگر ادامه مسير را برايم دشوارتر مي کند ولي از افزايش ميزان دود و گرماي عجيب محيط جنگل مي توان حدس زد که آتش در حال پيشروي است و من هنوز هيچ اثري از يک جنگل نشين، روستايي و نيروهاي امداد و جنگل باني نمي بينم. بايد باز هم بالا بروم. آتش آن سوي کوه در حال سوزاندن آخرين درختان جنگل گلستان است و کسي بايد اين فاجعه زيست محيطي را به تصوير بکشد.

چهارشنبه، آغاز آتش سوزي

بگذاريد کمي به عقب برگرديم، يعني سحرگاه روز چهارشنبه ۲۶ آبان ماه، شب قبل از آن را در طول مسير سفرم در روستايي به نام «بش اويلي» حدود ۱۵ کيلومتر بعد از «تنگراه» به سر برده بودم و از صبح سحر به خاطر استفاده از فضاي پاک جنگل و پياده روي در کوهستان هاي جنگلي از روستا بيرون زدم. «بش اويلي» روستايي است که در کوهپايه هاي شرقي جاده مينودشت به بجنورد واقع شده است و به خوبي به کوهستان جنگلي روبه رو ديد دارد، يعني جنگل هاي ريگ چشمه، سيجان، چشمه لالي و کيارام.
اولين چيزي که توجهم را جلب مي کند لايه اي ابر مانند بر فراز کوهستان روبه روست که منظره زيبايي را پديد آورده است. به خيال آن که مه صبحگاهي است، چند عکس از اين منظره مي گيرم و کوله پشتي ام را به پشتم مي اندازم و به سمت بالاي کوهستان مي روم. در طول مسيرم چند جنگل نشين را مي بينم. مي ايستم و باز از کوهستان روبه رو و «مهي» که هر لحظه غليظ تر مي شود عکاسي مي کنم ولي آن ۲ مرد که از کنارم مي گذرند با خنده مي گويند: «از آتش عکس مي گيري؟»
آتش؟! کدام آتش؟ برايم توضيح مي دهند جنگل نشينان شب گذشته جنگل هاي آن سوي کوه مقابل را آتش زده اند و اکنون آن مه غليظي که من مي بينم، مه نيست بلکه دود ناشي از سوختن درختان جنگل است.
دلم مي گيرد. دليل خنده جنگل نشينان را نمي فهمم. جنگل، مکان اصلي زندگي آن ها و اين طلاي سبز در حال سوختن است اما آنان اين چنين بي خيالند، شايد من اشتباه مي کنم شايد در حال رفتن به محل آتش سوزي هستند تا به اطفاي حريق کمک کنند. وقتي از آن ها مي پرسم که آيا براي خاموش کردن آتش به آن سو مي روند باز مي خندند و مي گويند:«کمک؟ چرا بايد براي خاموش کردن آتش کمک کنيم؟ اين وظيفه ما نيست. وظيفه جنگل بان هاست، بگذار خودشان بيايند و خاموشش کنند.»
مي گويم: «ولي اين جنگل شماست که مي سوزد محل زندگي شما و سرمايه شما؟»
باز به هم نگاهي مي اندازند و مي خندند:« محل زندگي که نتوانيم در آن زندگي کنيم همان بهتر که بسوزد. اصلا دوستان، اين آتش را به پا کرده اند تا حال جنگل بانان را بگيرند.»

باورم نمي شود يعني چنين چيزي ممکن است؟ پا به پاي آن ۲ نفر از کوه پايين مي آيم تا موضوع را برايم توضيح دهند. آن ها توضيح مي دهند: «جنگل بانان ما را خيلي اذيت مي کنند، آن ها به اندک بهانه اي ما را روانه دادگاه و بازداشتگاه مي کنند، نه حق چراندن دام در جنگل را داريم، نه حتي ذخيره سوخت براي زمستان، آن ها حق آبا و اجدادي مان را از ما گرفته اند و به بي رحمانه ترين روش ما را از جنگل بيرون مي کنند. همه جا سيم خاردار کشيده اند و زندگي را بر ما تلخ کرده اند.»

آتش انتقام

و آيا اين انتقال جنگل نشينان از جنگل بان هاست؟ آن ها توضيح مي دهند که: «بله! اين انتقامي است که ما از آن ها مي گيريم. در روزهاي تعطيل رسمي هم با آتش زدن جنگل تعطيلات را بر آن ها حرام مي کنيم. از چند روز پيش همه انتظار اين تعطيلي مهم را مي کشيديم.»

باور کردني نيست، درست يا غلط آيا تاوان اين دشمني را جنگل و درخت ها که سرمايه ملي هستند بايد پس دهند؟ مي پرسم: «چگونه دلتان مي آيد جنگل را براي انتقام گيري آتش بزنند؟ اگر اين جنگل نباشد که شما هم نيستيد؟ سيل سال ۸۵ را فراموش کرده ايد؟ تازه آن يکي از کوچک ترين تبعات نابودي جنگل ها بود، شما به دست خودتان داريد خودتان را نابود مي کنيد.»

با تعجب نگاهم مي کنند و مي گويند: «تو هم اگر دلت مي سوزد برو آتش را خاموش کن» و به راه خود مي روند. ناباورانه به جنگل هاي روبه رو خيره مي شوم. آفتاب ديگر طلوع کرده و رنگ دودهاي بالاي کوه به نارنجي گراييده است. اکنون ديگر به خوبي مي توان بوي هيزم سوخته را در فضا حس کرد. از جايي که من هستم تا مکان آتش سوزي حداقل ۳ ساعت راه است و تا آن زمان نيروهاي امداد و جنگل بانان حتما آتش را خاموش کرده اند. بنابراين تصميم مي گيرم به دنبال کاري که براي آن به اين سفر آمده ام بروم يعني شرکت در مراسم عيد قربان ترکمانان که اين عيد مهم ترين عيد سال براي آنان است و هر خانه و خانواده اي يک گوسفند يا گاو قرباني مي کنند و با انداختن سفره اي تقريبا شبيه سفره هفت سين ما (البته بدون سين هاي آن) تا چند روز عيد مي گيرند و به ديد و بازديد مي روند. در تمام اين روزها نيز صبحانه، ناهار، شام و پذيرايي فقط با کباب تازه است. بگذريم…
در تمام طول روز چهارشنبه با افسوس و دريغ به جنگل هاي روبه رو مي نگرم و منتظرم که دود تمام شود و آتش توسط مردم و امدادگران مهار شود ولي افسوس، حقيقت آن است که ظاهرا آتش در حال گسترش است و روستاييان در کمال خونسردي و حتي شادي به اين منظره مي نگرند. غروب روز چهارشنبه آتش گسترده شده و وسعتي حدود يک کيلومتر را در برگرفته است. تمام فضاي جنگل، روستاهاي اطراف و حتي جاده مملو از دود شده ولي کمتر کسي به آن توجه مي کند. اکنون از چند نقطه ديگر جنگل نيز دود غليظي برمي خيزد. آتش در حال گسترش است. متاسفانه به نظر مي رسد هدف جنگل نشينان محقق نشده است. يعني هيچ جنگل بان يا نيروي امدادي روز تعطيل خود را براي اطفاي حريق جنگل حرام نکرده است! اگر مي دانستم اين قضيه اين چنين به درازا خواهد کشيد و از جانب هر دو طرف با بي تفاوتي مواجه خواهد شد، حتما همان روز به آن سو مي رفتم تا آن جاکه ممکن است از نزديک گزارش تهيه کنم ولي …
چهارشنبه شب نيز به روستاهاي اطراف مي روم. تنگراه، گوگل، ترجلي، چقر، بش قارداش و آق قميش، در هيچ يک از اين روستاها نيز کسي از آن چه در حال وقوع است متاسف نيست. نوعي بي تفاوتي نگران کننده اي در همه روستاييان و جنگل نشينان ديده مي شود که برخلاف همه اصول حفظ منابع طبيعي و مشارکت مردم است. به راستي چرا چنين وضعيتي به وجود آمده است؟
پاسخ همه تقريبا يکي است: « رفتار بد جنگل بانان با مردم»، ولي هر چه براي آن ها توضيح مي دهم که جنگل يک سرمايه ملي است و به همه مردم ايران تعلق دارد، نه فقط روستاييان منطقه و جنگل نشينان و جنگل بانان در راستاي انجام وظيفه خطير و دشوار خود گاه مجبور به برخوردهاي جزمي و قانوني مي شوند، بي فايده است. پيش از اين رفتار متقابل جنگل نشينان و روستاييان اطراف جنگل ها را ديده ام. مي دانم چه کار دشواري است، فهماندن اين حقيقت که جنگل به عده اي خاص تعلق ندارد و محل چراي دام نيست. ديده ام که هر دو مجبور به واکنش هاي تند و خشن و قانوني مي شوند. يکي براي انجام وظيفه و رعايت قانون و ديگري براي دفاع از زندگي سنتي اش، ولي نمي توانم به جنگل نشينان و روستاييان حق بدهم، شايد کار ترويجي اصولي و فرهنگ سازي صحيحي انجام نگرفته چرا که به خوبي مي بينم حرف هاي من براي آن ها تازه و غريب است.
شب را نيز در همان حوالي صبح مي کنم و در طول شب هرازگاهي برمي خيزم و به جنگلي که هنوز مي سوزد، مي نگرم. تصميمم را گرفته ام فردا به سمت آتش مي روم. بايد ببينم چه اتفاقي در حال رخ دادن است.

پنج شنبه، آتش سوزي ادامه دارد

صبح روز پنج شنبه ۲۷ آبان ماه ، ۲ نفر که نمي دانم از اهالي کدام روستا هستند آمده اند و در روستاهاي اطراف مردها را تشويق به رفتن به کوه و اطفاي حريق مي کنند، ولي با بي تفاوتي محض روستاييان مواجه مي شوند. هيچ کس حاضر به رفتن با آن ها نيست. دامنه آتش گسترده تر شده و دود ناشي از آتش سوزي نيز بيشتر. ظاهرا آتش از دره پشت کوه در حال نزديک شدن به قله است چون بازتاب نور آتش دود را نارنجي کرده است.
ظهر روز پنج شنبه از کوره راه رو به روي روستاي «بش اويلي» به سمت کوهستان مي روم. به «چشمه لالي» که مي رسم، از کوه بالا مي روم. پاييز آن چنان رنگ و قلم را بر بوم جنگل به حرکت در آورده که قابل وصف نيست. اصلا باورت نمي شود که اين زيبايي و پاکي آن سوي کوه در حال سوختن است و قرباني عداوت عده اي با عده اي ديگر مي شود و در اين بين بي تفاوتي مردم و مسئولان و کمبود امکانات به اين فاجعه دامن مي زند.
بوي هيزم و دود هر لحظه بيشتر مي شود. هرچه بالاتر مي روم نفس کشيدن برايم دشوارتر مي شود. راه را بلد نيستم و فقط بر اساس دود و حس جهت يابي غريزي ام بالا مي روم. هيچ کس حاضر نشده بود راه بلدم شود. شيب کوه هر لحظه تندتر و تنفس سخت تر مي شود. حس مي کنم ريه هايم پر از دود شده است. باز هم بايد بالاتر بروم. شايد بتوانم از آتش عکس بگيرم و گوشه اي از فجايع زيست محيطي را که حاصل حب و بغض ها و جهالت هاي انساني است به تصوير بکشم. سرانجام به نزديکي هاي قله مي رسم ولي ادامه مسير برايم غيرممکن است. از دور هرازگاهي زبانه هاي آتش را از ميان دود مي بينم. لنز دوربين را عوض مي کنم و به سختي از دور چند عکس مي گيرم. اعتراف مي کنم که مي ترسم بيش از آن جلو بروم. تنها هستم و از خطرهاي آتش سوزي جنگل بي اطلاع! نفس کشيدن هم ديگر خيلي دشوار شده، بنابراين به آرامي باز مي گردم تا شب را در آن حوالي بمانم و اگر توانستم باز از جنگل و آتش عکس بگيرم.
تا تاريک شدن هوا نيز اوضاع به همان ترتيب است و من تا پايان شب اثري از جنگل بان و امدادگر نمي بينم. شايد آن سوي کوه عمليات اطفاي حريق در جريان باشد ولي آن چه مسلم است، دود و آتش هنوز ادامه دارد. پايين که مي آيم مي شنوم از جنگل باني، عده اي براي اطفاي حريق رفته اند، همچنين نيروهاي امداد ولي از يک کارمند محيط زيست مي شنوم که جمعه صبح براي اطفاي حريق به محل نيرو اعزام خواهند کرد.
در راه بازگشت، حدود ۱۰ کيلومتري تونلي که استان گلستان را از خراسان شمالي جدا مي کند، باز در سمت راست جاده و در ارتفاعات، دود عظيم و غليظي را مي بينم که نشان از آتش سوزي ديگري است. ظاهرا نام اين منطقه «جمشيدآباد» است و دود ناشي از آتش سوزي نشان مي دهد که آتش اين بخش نيز بسيار گسترده است. صبح روز جمعه متوجه مي شوم که ۴ نقطه جنگل گلستان طي اين چند روز دچار حريق شده است.

آخرين خبرها

متاسفانه تا آخرين لحظات تهيه اين گزارش (ديروز ظهر) در تماسي که با جنگل نشينان و روستاييان منطقه جنگلي سيجان مي گيرم مطلع مي شوم با وجود تلاش امدادگران آتش هنوز مهار نشده ولي خبري را که خبرگزاري مهر منتشر کرده نظرم را جلب مي کند. گفته هاي مديرکل ستاد حوادث غيرمترقبه گلستان جالب به نظر مي رسد که براي تکميل اين گزارش از آن بهره مي برم.
مديرکل ستاد حوادث غيرمترقبه گلستان پنج شنبه شب در تماس تلفني خبرنگار مهر در گرگان گفت: آتش سوزي هاي رخ داده در روزهاي چهارشنبه و پنج شنبه در برخي عرصه هاي جنگلي استان در مناطق جدا از هم رخ داده و نقطه اي بوده است و ربطي به يکديگر ندارند.
رسول حسام افزود: آتش سوزي روز چهارشنبه در حوزه عرصه هاي سيجان، ريگ چشمه، کيارام و روستاي ترسه مينودشت رخ داد که در همان روز نيز اطفا شد.
وي با بيان اين که برخي از رسانه ها اعلام کرده اند، آتش سوزي منطقه سيجان در روز پنج شنبه به مناطق ديگر سرايت کرده است، اين خبر را تکذيب کرد و اظهار داشت: اين منطقه با مناطقي که روز پنج شنبه دچار حريق شد، فاصله بسيار زيادي دارد.
وي عنوان کرد: روز پنج شنبه نيز سطحي از عرصه هاي جنگلي «جمشيدآباد» دچار حريق شد و به دليل صعب العبور بودن منطقه تلاش هاي زيادي براي اطفاي حريق انجام گرفت تا اين که آتش اين منطقه تا شامگاه اطفا شد.
حسام گفت: نيروهاي امدادي ارتش و منابع طبيعي و ستاد مديريت بحران شب پنج شنبه نيز در منطقه حضور دارند و مشغول پاک سازي بقاي آتش هستند تا عمليات کامل اطفا انجام گيرد.
مديرکل ستاد مديريت بحران گلستان خاطرنشان کرد: هم چنين در بخشي از جنوب پارک ملي گلستان نيز در روز پنج شنبه آتش سوزي رخ داد که عمليات اطفاي حريق اين منطقه نيز انجام شد و مشغول از بين بردن بقاياي آتش هستيم.
وي يادآور شد: براي اطفاي کامل حريق در عرصه ها، تقاضاي اعزام بالگرد شد و اين بالگرد به منطقه اعزام شده است و در روز جمعه عمليات پاک سازي کامل بقاياي آتش انجام مي گيرد.
حسام در پاسخ به خبرنگار مهر درباره سطح خسارت آتش سوزي بيان داشت: سطح دقيق خسارت ها مشخص نيست و بايد به وسيله دستگاه جي پي اس ارزيابي و مشخص شود.
مديرکل ستاد مديريت بحران گلستان درباره علت بروز آتش سوزي گفت: علت بروز اين حوادث در دست بررسي کارشناسي است.
وي با تاکيد بر تسريع در ساخت و تکميل پايگاه امداد هوايي گلستان بيان داشت: به دليل وضعيت جنگل هاي منطقه، تمام هم و غم مسئولان تکميل اين طرح است.
وي افزود: همچنين در سال جاري ۷ ميليارد ريال از سوي استانداري براي تسريع در تکميل اين طرح اعتبار در نظر گرفته شده است.
به گزارش مهر، برخي منابع سطح خسارت آتش سوزي هاي ۲ روز اخير در گلستان را کمتر از ۱۰۰ هکتار اعلام کرده اند ولي تاکنون مقامات مسئول اين آمار را تاييد نکرده اند.
خراسان – مورخ شنبه 1389/08/29
آتش‌سوزي درجنگلهاي گلستان ادامه دارد
حداقل200هكتار جنگل در آتش سوخته است

معاون محيط طبيعي و تنوع‌زيستي سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به ادامه آتش‌سوزي در جنگل‌هاي گلستان، گفت: برآوردهاي اوليه نشان مي‌دهد حداقل 200 هكتار جنگل در آتش‌سوزي سه روز گذشته در اين منطقه از بين رفته است .
دكتر محمد باقر صدوق روز شنبه در گفت‌وگو با خبرنگار «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به اين كه نيروهاي محيط بان، جنگل‌بان، عوامل محلي ، بسيج، تشكل هاي مردمي ، هلال احمر و ستاد حوادث غير مترقبه استان و استان‌هاي همجوار براي مهار آتش‌سوزي به منطقه اعزام شده‌اند، افزود: متاسفانه شيب زياد و بروز آتش‌سوزي در ارتفاعات مهار آنرا با مشكل جدي مواجه كرده است.
وي با اشاره به اين كه اين آتش‌سوزي از سه روز قبل آغاز شده است، گفت: آتش با سرايت به برگ‌هاي زرد ريخته شده كف درختان، وسعت يافته است.
معاون محيط طبيعي و تنوع‌زيستي سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به اين كه هنوز علت اصلي آتش‌سوزي مشخص نشده است، تصريح كرد: با توجه به تمهيدات انديشيده شده پيش‌بيني‌ مي‌شود آتش تا شامگاه شنبه مهار شود.
ساسان علي‌نژاد، مدير كل محيط زيست گلستان نيز به ايسنا گفت: آتش‌سوزي در چندين منطقه رخ داده است كه بخشي از آن متعلق به اراضي سازمان جنگل‌ها و بخشي نيز متعلق به سازمان حفاظت محيط زيست است.
وي تاكيد كرد: هم‌اكنون تمامي مسوولان استاني در بخش امداد و نجات در محل براي مهار آتش‌سوزي مستقر هستند.
به گفته مدير كل مديريت بحران استان گلستان در حال حاضر بيش از 600 نيروي انساني به همراه دو بالگرد در مناطق حادثه ديده در حال اطفاي حريق هستند و ساعت 14 شنبه نيز دو بالگرد ديگر از تهران به منطقه اعزام شوند.
وي با بيان اينكه تاكنون اين حادثه تلفات جاني در پي نداشته است، برآورد وسعت آتش‌سوزي در اين جنگلها را منوط به پايان عمليات دانست، افزود: آتش در اين منطقه به صورت تاجي نيست و در سطح زمين پهن است كه اين موضوع باعث مي‌شود آتش به كندي حركت كند و با توجه به فصل پاييز ميزان دود اين آتش‌سوزي بسيار بالا است و برآورد خسارات احتمالي حادثه به طول مي‌انجامد.
حسام خاطر نشان كرد: اگر شرايط جوي بيش از حد با وزش باد همراه باشد، احتمال اينكه اين حريق به شكل تاجي ادامه يابد وجود دارد كه در اين صورت شرايط بسيار سخت خواهد شد، البته سازمان هواشناسي شرايط جوي بحراني را گزارش نداده است.
مدير كل مديريت بحران استان گلستان ابراز اميدواري كرد كه تا پايان امروز آتش‌سوزي در جنگلهاي گلستان مهار شود.
گرگان – خبرگزاری مهر: عملیات اطفای حریق دو نقطه از جنگل های گلستان پس از گذشت حدود سه روز همچنان ادامه دارد و نیروهای امدادی همچنان مشغول پاکسازی بقایای حریق هستند.


کارها

Information

2 responses

20 11 2010
چرا جنگل های گلستان در آتش می سوزند؟ +عکس « سایت خبری راه کارگر

[…] گزارش عيني «خراسان» از سوختن هزاران اصله درخت طي ۳ روز در جنگل گلستان نويسنده: مجيد فکري ميزان دقيق خسارت آتش سوزي هنوز مشخص نيست دود غليظ و سنگين، تنفس را برايم دشوار کرده است. خستگي بالا آمدن از شيب تند کوه از يک سو و دودي که هر لحظه غليظ تر مي شود از سوي ديگر ادامه مسير را برايم دشوارتر مي کند ولي از افزايش ميزان دود و گرماي عجيب محيط جنگل مي توان حدس زد که آتش در حال پيشروي است و من هنوز هيچ اثري از يک جنگل نشين، روستايي و نيروهاي امداد و جنگل باني نمي بينم. بايد باز هم بالا بروم. آتش آن سوي کوه در حال سوزاندن آخرين درختان جنگل گلستان است و کسي بايد اين فاجعه زيست محيطي را به تصوير بکشد. ادامه‌ی این ورودی را بخوانید » […]

21 11 2010
نسرین

مگه نه اینکه جنگل سرمایه ملی ماست ؟

چرا سرمایه ها رو ما رو اینطوری هدر میدن ؟

امسال چندمین باره که این اتفاق میافته

بیان دیدگاه